جزیره حرارتی شهری:
درجه حرارت بعضی شهرها یا مناطق شهری در مقایسه با محدوده روستایی اطرافشان یا حومه شهر بهطور قابل ملاحظهای افزایش یافته و این پدیده که از آن به عنوان جزیرهٔ گرمایی شهری (به انگلیسی: Urban heat island) یاد میشود، موجب بروز مشکلات فراوانی گشتهاست.
به عبارت دیگر جزیره گرمایی شهری (UHI) پدیده ای را توصیف می کند که به وسیله آن مناطق شهری گرمتر از مناطق غیرشهری اطراف هستند.
حرارت زیاد شهری تاثیراتی از جمله، افزایش میزان مصرف انرژی در ساختمانها، افزایش غلظت آلودگیها، کاهش پایداری محیط و همینطورکاهش سلامت انسانی را دارد.
متریک های سیمای سرزمین:
از ضروریترین عواملی که در فرآیند تشکیل و الگوی تحول جزایر حرارتِی شهری تاثیر دارد، مطالعه رابطۀ آن با ساختار اکولوژیکی شهر میباشد. پژوهشگران بر این باورند که متریکهای سیمای سرزمین به عنوان توصیف الگوهای سیمای سرزمین، با آب وهوا رابطه دارند.
ویژگی های سیمای سرزمین شامل الگو ها و فرایند ها ی موجود در سیمای سرزمین است که در سه سطح لکه، کلاس، کل سیمای سرزمین مورد بررسی قرار می گیرد. برای اندازه گیری ویژگی های سیمای سرزمین از شاخص های کمی به نام سنجه ها و یا متریک های سیمای سرزمین استفاده می شود.
در این مقاله از متریک های سیمای سرزمین هم در سطح سیمای سرزمین و هم درسطح کلاس استفاده شده است. متریک های دسته ی اول برای تحلیل وضعیت ترکیب سیمای سرزمین، در حالی که دسته دوم برای توصیف ساختار و فرم استفاده می شود.
نحوه ی محاسبه ی متریک ها:
برای اندازه گیری سنجه ها یا متریک ها به طور کلی دو مسیر ارائه می شود:
- استفاده از نرم افزار Fragstats
- استفاده از افزونه های patch analyst وPatch grid
متریک های موثر در پایش جزایر حرارتی شهری:
متریک مساحت کل کلاس:
متریک (CA) میزان کل مساحت کلاس در سیمای سرزمین را محاسبه میکند و متریک مناسبی برای محاسبۀ میزان خردشدگی لکه است. هرچه مقدار مساحت کلاس بیشتر باشد مساحت کلی بیشتری وجود دارد، درنتیجه کیفیت شرایط اکولوژیک کاهش یافته و جزیرۀ حرارتی تشدید می شود که در چنین شرایطی باعث کاهش کیفیت محیطزیست شهری می شود.
متریک تعداد لکه ها:
تعداد لکه (NP) نشاندهنده مقدار ناهمگنی فضایی لکه ها است. تعداد لکه ها بر فرآیندهای اکولوژیکی تأثیرگذار است و نشاندهندۀ تکهتکه شدن هستند، افزایش NP باعث ناپایداری و کاهش کیفیت در محیط میشود. در این شرایط درجۀ حرارت سطحی افزایش مییابد و جزیرۀ حرارتی تشکیل میشود.
متریک متوسط اندازه ی لکه:
متوسط اندازۀ لکۀ (MPS) از نظر اکولوژی کاربرد زیادی دارد و برای نشان دادن تغییرات اندازۀ لکه و ناهمگنی سیمای سرزمین مناسب است. متوسط اندازۀ لکۀ بیانگر پیوستگی ها یا تغییرات ناحیۀ کلاس، تراکم و اندازۀ لکه در سطح سیمای سرزمین میباشد. درصورتیکه MPS پایین باشد، شرایط یک سیمای سرزمین خردشده را نشان می دهد و کیفیت محیطزیست شهری را کاهش می دهد.
انحراف معیار استاندارد اندازه لکه:
انحراف معیار استاندارد اندازه لکه (PSSD) براهمیت تفاوت اندازه در بین لکه ها در منطقه متمرکز است. مقدار PSSD که به صفر نزدیکتر باشد به معنی اندازههای یکسان تمام لکه ها است که شرایط اکولوژیکی بهبودیافته درنتیجه جزایر حرارتی کاهش می یابد.
متریک متوسط ابعاد فراکتال لکه:
MPFD متوسط ابعاد فراکتال لکه را نشان می دهد و با افزایش مقدار این متریک، بینظمی در شکل افزایش می یابد. میانگین ابعاد فشردگی لکه هر چه به یک نزدیکتر باشد لکه یکنواختتر است و درنتیجه باعث پایداری محیط می شود و جزایر حرارتی کاهش می یابد.